با خودم قرار گذاشته ام ، به وقت تمام بی خیالی ها ، توی تمام کافه ها ، خیابان ها ، کتابفروشی ها . خودم را به صرف انواع قهوه و نوشیدنی و موسیقی و شعر ؛ دعوت کرده ام و به قدم زدن روی تمام سنگفرش های پیاده روهای این شهر . قرار گذاشته ام با خودم و با آسمان و با ابرها ، که رهاتر از همیشه در آسمان های خیال ، پرواز کنم و در آغوش ابرهای آرامش ، بخوابم . و بخندم ، و آرام باشم . قرار گذاشته ام با کبوترها ، گربه ها ، گنجشک ها ، با برگ ها ، با قاصدک ها ، با گل
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت